پيوندها
نويسندگان دادا حال و هوای بچگی یه حال دیگه داشت زندگی یه جور دیگه بود،آدما یجور دیگه بودن نفس کشیدن توی هوای اون موقع ها صفایی داشت یه زمانی زمستون می اومد،هوا سرد می شد منقل زیر کرسی گرم می شد همه فامیل خونه مادر بزرگ جمع می شد ام حالا همه چی عوض شده ،همه خستگی ها با خنده رفع شده یه زمانی زمستون می اومد هوا سرد می شد اما الان آدما سرد شدن،واسه همدیگه کمرنگ شدن دلایی که واسه هم می تپیدن حالا از سنگ شدن یه زمانی زمستونو می خواستیم واسه زمستون بودنش اما حالا می خواهیم واسه اینکه سرد شیم و تنها...و با دیگران نباشیم..!!!!!! نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, :: 13:7 :: نويسنده : پت و مت
![]() ![]() |